رفاقت استاد با دانشجو باشد یا نباشد، مساله این است. این داستان، کلی زاویه و نگاه متفاوت دارد اما من دلم می خواهد توجه شما را به چندتایی از آنها جلب کنم.
نخستین نگاه متعلق است به ما دانشجوها، وقتی یک استاد محبتی فراتر از اخمهای سر کلاس به ما میدهد. نتیجه همانطور که چهار قرن پیش نظیری نیشابوری گفته مشخص است، شیفته وی میشویم. این مدل از استادها را بارها در دانشگاههایمان دیده ایم، همیشه حلقه ای از دانشجویان در اطرافشان حضور دارند و بسته به محبتی که میبخشند، تاثیر عمیقتری بر زندگی و آینده آن جوانان میگذارند.
البته این محبت و نوعش باید تفسیر شود و گاهی شامل شنیدن درد و دل آن دانشجوست و گاهی تنها قدم زدنی چند دقیقه ای و ساختن بستری است برای شکل گیری ارتباطی نزدیکتر. مساله ای که برخی از مدرسان محترم دانشگاه به آن توجه نمی کنند تاثیر این ارتباط نزدیک تر در پیشرفت آموزشی دانشجویان و افزایش بازدهی کلاسهاست. بپذیریم یا نه بر همه ما واضح است هنگامی که میان راهبر و مسافر ارتباط نزدیک تر باشد آنگاه مسافر با جان و دل طی مسیر می کند و خود راهبر نیز مشتاقانه دست در دست مسافر می دهد.
ارتباط نزدیک استاد و دانشجو دو بُعد مهم دارد. یکی به دلیل آن محبت شکل گرفته بین شان، دانشجو از سر دوست داشتن، پذیرشش در آن درس بالاتر می رود و استاد نیز به همان دلیل راحت تر انتقال مطلب می کند. دوم به دلیل حیای حاصل از آن محبت، من دانشجو خجالت می کشم به نحوی درس بخوانم که نتایجم ضعیف شود و استاد نیز از حیای این ارتباط هرگز کوچکترین کوتاهی در تدریس نخواهد کرد.
البته می دانیم که همیشه سوء استفاده گر نیز وجود دارد. وجود دارند دانشجویانی که به دنبال این ارتباط نزدیک هستند تا در بستر آن پوششی برای تنبلی های خود بیابند و حیای این محبت را برای رنگ کردن کاهلی های خویش استفاده کنند، پس باید به استادان حق داد که نشناخته درهای ارتباط نزدیک تر با برخی دانشجویان شان را نگشایند. لازم است بنا به شخصیت آن جوان،گام در پرورش او بردارند. البته بدون شک مدرسی که در هر سال با ده ها و بلکه صدها جوان از این قِسم در حال مراوده است به سطح بالایی از شناختن افراد رسیده که وی را در مسیر درست برخورد با هر دانشجو قرار می دهد.
همچنین شایسته نیست که استادان محترم از جایگاه شان برای تحکم ورزی به دانشجویان استفاده کنند. یعنی گاهی مدرسی در دانشگاه نه تنها به سمت نزدیک شدن با دانشجویانش پیش نمی رود بلکه از جایگاهش برای تخریب آن ها استفاده میکند و بر روی عملکرد خود برچسب دلسوزی می زند. باید بدانیم هر اندازه که یک ارتباط محبت آمیز موجب افزایش انگیزه های دانشجویان برای درسی می شود، یک ارتباط بر مبنای دافعه می تواند موجب دوری آن جوان از استاد، درس و دانشگاه شود. همه ما خاطرات درسهای دشوار دوران مدرسه را داریم که نزدیک 99 درصد آن ها دلیلی جز یک معلم بد نداشتند.
نکته ای که اینجا نباید اشتباه شود لزوم حفظ حریم ها در تمام لحظات است. نباید هرگز آن حریم ویژه بین استاد و دانشجو از بین برود اما میتوان آن را به اشکال دلپذیرتری تفسیر کرد. البته استادانی هستند که پرورش دانشجو را در استوار نگاه داشتن حریم هایی می بینند که همیشه بین استادان و دانشجویان شان فاصله ایجاد کرده اند. اینان محبت شان را در همین قالب ارایه می کنند و هرگز نباید با آن ها که به دانشجویان انواع فشارهای روحی درست و غلط را وارد می سازند ، اشتباه گرفته شوند.
نظر شما